mahtab19
متن زیر در تاریخ87/8/24، ساعت: 6:38 عصر نوشته شده است.
¤ *به نامزدم*
هر شب در دیوان حافظ که واقعا دوستش دارم به
دنبال کسی می گشتم که مرا تا به دروازه های
قیامت با خود ببرد.تا اخر زمان،تا اخر داستان.من
انگار منتظر بودم یک نفر بیاید که قلب مهربان اش
زادگاه همه ی خوبی ها و صداقت ها باشد.وقتی
نگاهم کردی،چشم هایم را بستم.وقتی در جاده های
خاطره غزل خواندی،ایستادم و خاموش،رام و اسیر
تو شدم....اکنون.....دوست دارم گل های بنفشه ای
برایت بکارم زیبا،خوشبو و بی نظیر تقدیم تو کنم و
....قابلی نیست.بپذیر.
¤ نویسنده: سارا نیکنام
خانه
شناسنامه
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
RSS
کل بازدیدها: 2518
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
درباره خودم
لینک به وبلاگ
اشتراک در خبرنامه